او نخستین شعرش را در ۲۳ سالگی مینویسد؛ یعنی همان مثنوی بلند «قصهی رنگ پریده» كه خودش آنرا یك اثر بچگانه معرفی كرده است. نیما در سال ۱۲۹۸ به استخدام وزارت مالیه درمیآید و دو سال بعد، با گرایش به مبارزهی مسلحانه علیه حكومت قاجار و اقدام به تهیهی اسلحه میكند. در همین سالهاست كه میخواهد به نهضت مبارزان جنگلی بپیوندد؛ اما بعدا منصرف میشود.
نیما در دی ماه ۱۳۰۱ «افسانه» را میسراید و بخشهایی از آن را در مجلهی قرن بیستم به سردبیری «میرزاده عشقی» به چاپ میرساند. در ۱۳۰۵ با عالیه جهانگیری ـ خواهرزادهی جهانگیرخان صوراسرافیل ـ ازدواج میكند. در سال ۱۳۱۷ به عضویت در هیات تحریریهی مجلهی موسیقی درمیآید و در كنار «صادق هدایت»، «عبدالحسین نوشین» و «محمدضیاء هشترودی»، به كار مطبوعاتی میپردازد و دو شعر «غراب» و «ققنوس» و مقالهی بلند «ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان» را به چاپ میرساند. در سال ۱۳۲۱ فرزندش شراگیم بهدنیا میآید ـ كه بعد از فوت او، با كمك برخی دوستان پدر، به گردآوری و چاپ برخی شعرهایش اقدام كرد.
نوشتههای نیما یوشیج را میتوان در چند بخش مورد بررسی قرار داد: ابتدا شعرهای نیما؛ بخش دیگر، مقالههای متعددی است كه او در زمان همكاری با نشریههای آن دوران مینوشته و در آنها به چاپ میرسانده است؛ بخش دیگر، نامههایی است كه از نیما باقی مانده است. این نامهها اغلب، برای دوستان و همفكران نوشته میشده است و در برخی از آنها به نقد وضع اجتماعی و تحلیل شعر زمان خود میپرداخته است؛ ازجمله در نامههایی كه به استادش «نظام وفا» مینوشته است.
آثار خود نیما عبارتند از: «تعریف و تبصره و یادداشتهای دیگر» ، «حرفهای همسایه» ، «حكایات و خانوادهی سرباز» ، «شعر من» ، «مانلی و خانهی سریویلی» ،«فریادهای دیگر و عنكبوت رنگ» ، «قلمانداز» ، «كندوهای شكسته» (شامل پنج قصهی كوتاه)، «نامههای عاشقانه» و غیره.
و عاقبت در اواخر عمر این شاعر بزرگ، درحالیكه به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود و برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تاثیری نداد و در تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۳۸، نیما یوشیج، آغازكنندهی راهی نو در شعر فارسی، برای همیشه خاموش شد. او را در تهران دفن كردند؛ تا اینكه در سال ۱۳۷۲ طبق وصیتش، پیكرش را به یوش برده و در حیاط خانه محل تولدش به خاك سپردند.
نیما علاوه بر شكستن برخی قوالب و قواعد، در زبان قالبهای شعری تاثیر فراوانی داشت؛ او در قالب غزل ـ بهعنوان یكی از قالبهای سنتی ـ نیز تاثیر گذار بوده؛ به طوری كه عدهای معتقدند غزل بعد از نیما شكل دیگری گرفت و به گونهای كاملتر راه خویش را پیمود.
سیداكبر میرجعفری، شاعر غزلسرای دیگر، بیشترین تاثیر نیما را بر جریان كلی شعر، در بخش محتوا دانسته و میگوید: «شعر نو» راههای جدیدی را پیش روی شاعران معاصر گشود. درواقع با تولد این قالب، سیل عظیمی از فضاها و مضامینی كه تا كنون استفاده نمیشد، به دنیای ادبیات هجوم آورد. درواقع باید بگوییم نوع نگاه نیما به شعر بر كل جریان شعر تاثیر نهاد. در این نگاه همه اشیایی كه در اطراف شاعرند جواز ورود به شعر را دارند. تفاوت عمده شعر نیما و طرفداران او با گذشتگان، درواقع منظری است كه این دو گروه از آن به هستی مینگرند.
«نیما یوشیج» به روایت دكتر روژه لسكو «نیما یوشیج» برای اروپاییان بویژه فرانسه زبانان چهره ای ناشناخته نیست. علاوه براینكه ایرانیان برخی از اشعار نیما را به زبان فرانسه ترجمه كردند، بسیاری از ایرانشناسان فرانسوی نیز دست به ترجمه اشعار او زدند و به نقد آثارش پرداختند. بزرگانی چون دكتر حسن هنرمندی، روژه لسكو، پروفسور ماخالسكی، آ.بوسانی و… كه در حوزه ادبیات تطبیقی كار می كردند عقیده داشتند چون نیما با زبان فرانسه آشنابوده، بسیار از شعر فرانسه و از این طریق از شعر اروپا تأثیر پذیرفته است. از نظر اینان اشعار سمبولیستهایی چون ورلن، رمبو و بویژه ماگارمه در شكل گیری شعرسپیدنیمایی بی تأثیر نبوده است.
پروفسور «روژه لسكو» مترجم برجسته «بوف كور» صادق هدایت، كه در فرانسه به عنوان استاد ایران شناسی در مدرسه زبانهای زنده شرقی، زبان كردی تدریس می كرد، ترجمه بسیار خوب و كاملی از «افسانه» نیما ارائه كرد و در مقدمه آن به منظور ستایش از این اثر و نشان دادن ارزش و اهمیت نیما در شعر معاصر فارسی، به تحلیل زندگی و آثار او پرداخت و نیما را به عنوان بنیانگذار نهضتی نو در شعر معاصر فارسی معرفی كرد.
دكتر رو»ه در مقدمه ترجمه شعر افسانه در مقاله اش می نویسد:
«شعر آزاد» یكی از دستاوردهای اساسی مكتب سمبولیسم بود كه توسط ورلن، رمبو و … در «عصر روشنگری» بنا نهاده شد و شاعران و نویسندگان بسیاری را با خود همراه كرد كه نیمایوشیج نیز با الهام از ادبیات فرانسه یكی از همراهان این مكتب ادبی شد.
هدف در شعر آزاد آن است كه شاعر به همان نسبت كه اصول خارجی نظم سازی كهن را به دور می افكند هرچه بیشتر میدان را به موسیقی وكلام واگذارد. در واقع در این سبك ارزش موسیقیایی و آهنگ شعر در درجه اول اهمیت قرارمی گیرد.
شعر آزاد به دست شاعران سمبولیست فرانسه چهره ای تازه گرفت و به شعری اطلاق می شد كه از همه قواعد شعری كهن بركنار ماند و مجموعه ای از قطعات آهنگدار نابرابر باشد.
در چنین شعری، قافیه نه در فواصل معین، بلكه به دلخواه شاعر و طبق نیاز موسیقیایی قطعه در جاهای مختلف شعر دیده می شود و «شعر سپید» در زبان فرانسه شعری است كه از قید قافیه به كلی آزاد باشد و آهنگ دار بودن به معنای موسیقی درونی كلام از اجزا جدایی ناپذیر این نوع شعر است. كه این تعاریف كاملاً با ماهیت و سبك اشعار نیما هماهنگی دارد.
در مجموع می توان گفت كه:
۱٫ نیما كوشید تجربه چندنسل از شاعران برجسته فرانسوی را در شعر فارسی بارور سازد.
۲ . نیما توانست شعر كهن فارسی را كه در شمار پیشروترین شعرهای جهان بود ولی در چند قرن اخیر كارش به دنباله روی و تكرار رسیده بود را با شعر جهان پیوند زند و باردیگر جای والای شعر فارسی را در خانواده شعر جهان به آن بازگرداند.
۳٫ نیما توانست عقاید متفاوت و گاه متضاد برخی از بزرگان شعر فرانسه را یكجا در خود جمع كند و از آنها به سود شعر فارسی بهره گیرد. او عقاید و اصول شعری «مالارمه» كه طرفدار عروض و قافیه بود را در كنار نظر انقلابی «رمبو» كه خواستار آزادی كامل شعر بود، قرارداد و با پیوند و هماهنگی بین آنها «شعر سپید» خود را به ادبیات ایران عرضه كرد.
۴ . نیما از نظر زبانشناسی ذوق شعری ایرانیان را تصحیح كرد و با كاربرد كلمات محلی دایره پسند ایرانیان را در بهره برداری از زبان رایج و جاری سرزمینش گسترش داد. او یكی از بزرگان شعر فولكلور ایران شمرده می شود.
۵٫ نیما جملات و اصطلاحات متداول فارسی و صنایع ادبی بدیهی و تكراری را كنار نهاد تا از فرسودگی بیشتر زبان پیشگیری كند و اینچنین زبان شعری كهن فارسی كه تنها استعداد بیان حالات ملایم و شناخته شده عرفانی و احساساتی را داشت، توانایی بیان هیجانات، دغدغه ها، اضطرابات و بی تابی های انسان مدرن امروزی را به دست آورد. بدین ترتیب زبان شعری «ایستا و فرسوده» گذشته را به زبان شعری «پویا و زنده» بدل كرد.
۶٫ نیما همچون مالارمه ناب ترین معنی را به كلمات بدوی بخشید. او كلمات جاری را از مفهوم مرسوم و روزمره آن دور كرد و مانند مالارمه شعر را سخنی كامل و ستایشی نسبت به نیروی اعجاب انگیز كلمات تعریف كرد.
۷٫ نیما همچون ورلن تخیل و خیال پردازی را در شعر به اوج خود رساند و شعر را در خدمت تخیل و توهم گرفت نه تفكر و تعقل.
۸٫ نیما بر «وزن» شعر بسیار تأكید داشت. او وزن را پوششی مناسب برای مفهومات و احساسات شاعر می دانست.
می درخشد شبتاب
نیست یك دم شكندخواب به چشم كس ولیك
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شكند
- نویسنده : احمد جهانی
- منبع خبر : خبرگذاری تسنیم
Thursday, 30 November , 2023